۱۳ آذر، ۱۳۸۸

چگونه بر منفی بافی غلبه کنیم

 سعی کنیم که هر روز جای هر فکر منفی‌ را به یک فکر مثبت بدهیم. بعد تغییر و تحول آن را دوباره مورد بر رسی قرار دهیم.


افراد بدبین و منفی‌ باف کسانی‌ هستند که هر چیز را فقط از زاویه منفی‌ آن می‌‌بینند. ذهنیت و دیدگاه آنها بر اساس بد بینی‌ بنا شده و هر اتفاقی‌ که در زندگی‌ رخ بدهد به آن از دریچه منفی‌ نگاه می کنند. به طور مثال، اگر فردی با آنها خوبی‌ کند در ضمیر خود این خیال را می‌‌پرورنند که حتما پشت این خوبی‌ سیاستی وجود دارد.
 افراد بدبین و منفی‌ باف اکثرا مطلق گرا هستند و دری را برای یاد آموختن از اشتباهات گذشته باز نمی گذارند و به خود اجازه نمی دهند که یک تغییرو تحوّل مثبتی در زندگی‌شان به وجود آورند. آنها مشکل می توانند روابط اجتماعی خوبی‌ با دیگران داشته باشند. جالب است که اغلب اوقات بدبینی‌ و ناامید بودن آنها به واقعیت تبدیل می شود. البته تبدیل بدبینی‌ آنها به واقعیت به خاطر درست بودن افکارشان نیست. این رفتار منفی‌ گرایانه و مخرب آنهاست که باعث می شود که رفتار دیگران را به آن سمت و سویی که در فکرشان است بکشانند. در حقیقت اینگونه افراد با رفتار تحریک آمیز خود، آن خوی تند دیگران را بالا می‌‌آورند. بعد با کمال افتخار بر دیدگاهای بدبینانه خود مهر تایید می گذارند. غافل از اینکه وقتی‌ انسان مکرراً به رویدادی فکر می‌کند و آن را در ضمیر خود می‌‌پروراند، این رویداد را از حالت ذهنی‌ به صورت عینیی در   می‌ آورد.
 به گفته «جوزف مورفی» قانون زندگی،‌ قانون ایمان و باورهای انسانیست که در ضمیر آگاه، که همان وجدان عینیی است نقش می‌‌بندد. این وجدان عینیی با جهان عینیی بر خورد می‌‌کند. در حقیقت وجدان عینیی هر کس چراغی است که راه زندگی‌ را برای او روشن می‌سازد.
 اندیشه و عقل از همین وجدان عینیی و یا ضمیر آگاه سرچشمه می‌‌گیرد. اما انسان دارای یک ضمیر دیگری نیز می‌باشد که ضمیر ناآگاه یا وجدن ذهنی او است. این ضمیر بر خلاف ضمیر آگاه که از عقلانیت و استدلال تغذیه می‌‌شود، فقط جایگاه کانون عواطف و ارشیو خاطرات شخص محسوب می شود. چون وجدان ذهنی‌ بر پایه عقل و منطق کار نمی کند، هر پیام غلط و ناادرست که به آن داده شود به صورت بایگانی نگه داشته و روزی آنها را به صورت باورها و اعتقادات بر می گرداند. در حقیقت ضمیر ناآگاه آنچه را که شما انتخاب کرده‌اید دریافت می‌‌کند، ولی‌ به درست بودن یا نبودن آن نمی‌ پردازد. او همانند کشتزاری است که هر گونه تخم خوب یا بد را در آن بکارید آن را در خود پرورش می دهد. اگر فکر منفی‌ در آن بکارید محصول منفی‌ به شما تحویل می دهد. آزمایش هایی که روانشناسان بر روی افراد هیپنوتیزه شده انجام داده‌اند به این نتیجه رسیده اند که ضمیر ناآگاه، قدرت استدلال نداردو هر چیزی که به او داده شود هر چقدر هم که نادرست باشد بر حسب ماهیت خود انجام می دهد. به این دلیل هیپنوتیز کننده‌های ماهر قادر هستند که به هیپنوتیز شونده‌ها خیلی چیزها را تحمیل کنند.  
 اگر ضمیر آگاه را به یک خلبان هواپیما تشبیه کنیم، ضمیر ناخود آگاه هواپیمای هدایت شونده می‌‌باشد. همانطوریکه یک خلبان دستورات لازم و برنامه ریزی ها را به حافظه هواپیما داده و آن را طبق داده ها به پرواز در می آورد، ضمیر آگاه هم هر دستوری که به ضمیر نااگاه بدهد بدون قید و شرط قبول کرده و به انجام می رساند. بنابر این اگر ضمیر آگاه نگهبان خوبی‌ برای انسان باشد باید سعی‌ کند که از فرستادن ایده‌های منفی‌ به ضمیر ناآگاه خوداری کند.
برای مقابله با منفی‌ فکر کردن ابتدا باید از خواب غفلت بیدار گشت و متوجه شد که تا چه حد این طرز فکر و رفتار،زندگی‌ را به ناکامی‌‌ و سیه روزی می‌کشاند
در مرحله بعدی باید افکار روزانه خود را بر کاغذ آورد. این کار باعث می شود تا بتوان مسیر فکری خود را رد یابی‌ کرد. افکار منفی‌ رفتاری منفی‌ به دنبال خواهند داشت که آنها را هم باید یاداشت کرده و نتیجه منفی‌ آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد .
 سعی کنیم که هر روز جای هر فکر منفی‌ را به یک فکر مثبت بدهیم. بعد تغییر و تحول آن را دوباره مورد بر رسی قرار دهیم.
 هر چه جای افکار منفی‌ به مثبت منتقل شود، تغییر و تحول و بازدهی مثبت زندگی پدیدار می شود و این خود مشوق خوبی‌ است برای اینکه مرتب این جا بجایی انجام شود تا دیگر جایی‌ برای افکار منفی‌ باقی‌ نماند.
 با افکار مثبت درهای زندگی‌ نوینی به روی انسان باز شده و او را به بهزیستی و بهروزی هدایت می‌‌کند
سعی کنیم که هر روز جای هر فکر منفی‌ را به یک فکر مثبت بدهیم. بعد تغییر و تحول آن را دوباره مورد بر رسی قرار دهیم.


0 comments:

ارسال یک نظر