۳۰ بهمن، ۱۳۹۰

ختم ایرانی، ختم خارجی




1390/11/30










  •  



    کیوان

    سی‌وپنج درجه



    مراسم خداحافظی با ویتنی هیوستون را در کلیسایی در نیوجرسی تماشا می‌کنم. تابوتش آن‌جا میان سالن است. تا به حال هیچ صدایی به اندازه‌ی صدای او هیجان زده‌ام نکرده است. از ارادت و شیفته‌گی‌ام به هنر این زن که عبور کنم، باز هم نمی‌توانم به تفاوت‌های عمیق مجلس ختم در تصویر رایج‌ ایرانی با آن چیزی که می‌بینم توجه نکنم.



    آواز می‌خوانند (شاید از برجسته‌ترین خواص این سیاه‌های خوش حنجره در غم و شادی باشد). خاطره تعریف می‌کنند، می‌خندند، با خاطره‌اش خوش‌حالی‌ می‌کنند و اشک می‌ریزند. کوین کاستنر با تعریف خاطرات بادی‌گارد همه را به قهقهه می‌اندازد. آلیشیا کیز برایش می‌نوازد و می‌خواند و اشک می‌ریزد. گروه کر برایش زمزمه می‌کند. روی موج موسیقی یادش را گرامی‌ می‌دارند.



    من اگر بخواهم برای مرگم تصویر با شکوهی تصویر کنم نمی‌توانم به‌تر از این در ذهن داشته باشم.

    View Original Article


    0 comments:

    ارسال یک نظر