۲۵ آذر، ۱۳۸۹

مادرشهید موسوی: هیچ وقت فکر نمی کردیم در جمهوری اسلامی این اتفاقات بیافتد

مادر شهید موسوی: از جوانان می خواهم ارزشهای اسلام واقعی را حفظ کنند


سید علی موسوی خامنه ، خواهر زاده میر حسین موسوی در روز ششم دی ماه سال گذشته در مراسم عزاداری روز عاشورا به شهادت رسید. مادر این شهید با بیان این موضوع که ایشان را شناسایی کرده بودند و با برنامه او را ترورکردند، می گوید: “هیچوقت فکر نمی کردیم در جمهوری اسلامی این اتفاقات بیافتد. دیگر اعتبار آن “خدشه دار” شده است و اطمینان مردم از بین رفته است. خوب وقتی دروغ و خیانت را می بینیم چطور می شود اطمینان کرد. ما پیرو اسلام راستین هستم .در اسلام دروغ و خیانت وجود ندارد.”


در این یکسال، مردم بویژه فعالان سیاسی و خانواده های زندانیان سیاسی بارها برای دلجویی به دیدار خانواده شهید سید علی موسوی آمدند و خانم موسوی که یکی دیگراز فرزندان خود را در جبهه های جنگ از دست داده است، در این رابطه می گوید: ” نمی دانم چطور از این همه محبت و لطف تشکر کنم. فردا هم عاشورا مراسم خودش را دارد اما فردای عاشورا غروب منزل هستیم و کسانی که می خواهند تشریف بیاورند قدمشان بر روی چشممان.”


متن گفتگو ی”جرس” با خانم خدیجه موسوی خامنه مادر شهید سید علی موسوی در پی می آید:


خانم موسوی یاد مصیبت امام حسین (ع) در ایام محرم همیشه درسهای آموزنده و زیادی برای عزاداران آن بزرگوار داشته است که یکی از این درسها “صبر” در مصیبت و “ادامه راه” سیدالشهدا برای برقراری عدالت و آزادی بوده است. حال شما بعنوان مادر شهید عاشورای سبز سال گذشته چطور یکسال را با مصیبت از دست دادن فرزندتان گذراندید؟


در ابتدا به تمام مادران و خانواده های شهدا، بویژه شهیدان عاشورای سال گذشته تسلیت عرض می کنم.


خوب این یکسال بسیار سخت گذشت از این جهت که سید علی دارای یک خصوصیت اخلاقی بود که همه او را دوست داشتند و خودش همیشه به فکر کمک به دیگران بود. شکر خدا من توانسته ام همیشه تحمل کنم و دیگر اعضای فامیل همیشه از من روحیه گرفته اند. پسر دیگرم هم در زمان جنگ شهید شد و چون در راه دفاع از کشور و اسلام به شهادت رسیده بود توانستم صبر و تحمل کنم و در حقیقت شهادت او برای ما یک روشنایی بود. با سید علی هم به مدت چهل و دوسال با هم زندگی کردیم و تنها این اواخر به منزل خودشان اسباب کشیده بودند. خوب همیشه با هم بودیم و به همدیگر وابسته بودیم، به همین جهت شهادت و فقدان ایشان برای ما بسیار سخت است. منتهی چون ایشان شهید شدند و آنهم در روز عاشورا، این مسئله سختی را برای ما تحمل پذیر می کند.


یکی از افرادی هم که در موقع شهادت همراه ایشان بودند از حالتهای فرزندم در زمان شهادت تعریف می کرد کمی دلم آرامش پیدا کرد. آن شخص می گفت در لحظات پایانی سید علی اشهدش را هم خواند و به شهادت رسید. یک مادر دیگر بالاتر از این از خدا چه می خواهد آنهم در روز عاشورا فرزندش به شهادت برسد. تحمل و صبر ما به خاطر خدا است.


وضعیت روحی همسر و فرزندان شهید سید علی موسوی چطور است؟ آنها این یکسال را در غم از دست دادن ایشان چگونه سر کردند؟


خوب به شکر خدا آنها هم به خاطر اینکه ایشان شهید شده اند صبر و تحمل می کنند.من برای همسر و فرزندانش بسیار ناراحت هستم. برای آنها نبود سید علی بسیار سخت است. اما لطفهای خدا همیشه شامل حالمان شده و همین لطف، تحمل نبود عزیزمان را آسان کرده است. آن روز سید علی با همسر و بچه هایش بیرون بود و بعد از اینکه بچه ها را به منزل می رساند سر کوچه او را شناسایی کرده و به شهادت رساندند. فرزند کوچک سید علی که کلاس دوم دبستان است خیلی به پدرش وابسته بود من وقتی یادم می افتد که یکساعت قبل از شهادت این بچه در بغل پدرش بود خیلی ناراحت می شوم و دلم می سوزد. ما و عروسم سعی کردیم او چیزی نفهمد اما او آمد پیش من گفت “مامان بزرگ من همه چیز را می دانم”. دختر بزرگ سید علی هم پیش دانشگاهی است و چون مسئله شهادت است نبود پدرش را تحمل می کند و به او افتخار می کند. سید علی خیلی به خانواده اش وابسته بود و تمام فکر و ذهنش پیش بچه ها و همسرش بود و راحتی آنها را می خواست، خوب حالا تصور کنید در نبود او چقدر برای خانواده اش سخت می گذرد.


ایام محرم به ویژه در تاریخ شیعیان از جایگاه و حرمت خاصی برخوردار است آیا هیچ گاه تصور می کردید روزی در کشور اسلامی مثل ایران حرمت این روز را بشکنند و جوانان را اینچنین به شهادت برسانند؟


سید علی اصلا کاری نکرده بود که او را به شهادت رساندند. جمهوری اسلامی به معنای امین مردم است. ما در رژیم شاه اصلا در رای گیری ها شرکت نمی کردیم و فقط در جمهوری اسلامی بود که همیشه خودمان را موظف می دانستیم در پای صندوق های رای حضور پیدا کنیم. خود من از زمانی که انقلاب شد یکبار نبوده که در انتخابات شرکت نکنم. اینبار هم در انتخابات سال گذشته شرکت کردیم اما به هیچوجه انتظار حوادث بعد از آن و برخورد با مردم را نداشتیم. سید علی هم به این مسائل اعتراض داشت و منتقد اینگونه برخوردها بود.


دوست ندارم این مسائل را بگویم اما می خواهم روحیه ما را بدانید که چگونه برای این انقلاب جانفشانی کردیم. زمانی که امام فرمودند همه به جبهه بروند من، همسر و دو تا پسرم را به جبهه فرستادم. یعنی زمانی بود که ما در خانه مرد نداشتیم و پدرم می آمد به ما سر می زد و شب خانه می خوابید. روحیه ما اینگونه بود یعنی از امام حسین (ع) و واقعه کربلا یاد گرفتیم که اینگونه در راه اسلام از خود بگذریم همیشه هم دعا کرده ام که در کنار امام بودیم اما الان انتظار نداشتیم در جمهوری اسلامی اینگونه اتفاقات رخ دهد. ما همه از همان ابتدا که پای منبرها بودیم همواره شنیده ایم که “دروغ گفتن حرام است و لعنت خداوند بر دروغگویان” است. آن اسلامی هم که مامی شناسیم به ما آموخته که نباید زیر بار ظلم رفت. سید علی هم دید که ظلم شده است و به این مسئله منتقد بود که البته کاری هم نکرده بود که او را به شهادت رساندند. من نمی دانم کسی که پسرم را به شهادت رسانده چگونه می خواهد جواب خدا را بدهد؟


شما فکر می کنید مسئولیت شهادت فرزندتان فقط بر گردن ضارب ایشان بوده است؟


نخیر، ضارب فرزندم خودسرانه اینکار را نکرده و من همه را می گویم. و تنها هم فرزند من نبوده بلکه شهدای دیگر هم بوده اند. من نمی دانم آیا آنها فکر نمی کنند خانواده ها چه رنجی می کشند چطور پدر یک خانواده را به شهادت برسانند و فکر نمی کنند خانواده ها چه رنجی می کشند؟


هیچوقت فکر نمی کردیم در جمهوری اسلامی این اتفاقات بیافتد. دیگر اعتبار آن “خدشه دار” شده است و اطمینان مردم از بین رفته است. خوب وقتی دروغ و خیانت را می بینیم چطور می شود اطمینان کرد. ما پیرو اسلام راستین هستم در اسلام دروغ و خیانت وجود ندارد.


پیگیری های قضایی شما برای شناسایی عاملین شهادت فرزندتان به کجا رسیده است؟


ایشان را در طرف منزلشان به شهادت رسانند. ما می دانیم که ایشان را شناسایی کرده بودند و با برنامه ایشان را ترور کردند.


انتظار ما این بود که قاتل وی معرفی شود. خود آنها می دانند چه کسی سید علی را به شهادت رسانده و مردم هم ضارب را دیده بودند اما با وجود گذشت یکسال پیگیری های ما به جایی نرسیده و دیگر نمی دانیم به کجا مراجعه کنیم.


در این مدت برخورد مردم با شما چطور بوده و آیا هیچگاه شما را تنها گذاشتند؟


مردم همیشه در کنارما بودند. سال گذشته در مسجد مراسم نگرفتیم که مردم دچار مشکل نشوند. اما همه منزل آمدند و نمی دانم چطور از این همه محبت و لطف تشکر کنم. فردا هم عاشورا مراسم خودش را دارد اما فردای عاشورا غروب منزل هستیم و کسانی که می خواهند تشریف بیاورند قدمشان بر روی چشممان.


لطفا از مراسم خاکسپاری ایشان بگویید؟


مراسم خاکسپاری ایشان با محدودیت زیادی برگزار شد. از همه طرف نیروهای امنیتی بودند و فیلم برداری می کردند که همه در جریان هستند. اما خوب ما کار خودمان را انجام دادیم و این امانت را به خدا سپردیم. اینکه در روز عاشورا به شهادت برسد و در روز سوم عاشورا به خاک سپرده شود برای ما افتخار بود.


می توانید یکی از خاطره هایی که از شهید سید علی دارید برایمان بگویید؟


خاطره که الان حضور ذهن ندارم اما به یاد دارم که سید علی همیشه در روز تاسوعا و عاشورای حسینی در مسجد بود. من طوری بچه ها را آموزش داده بودم که همیشه در ایام دهه محرم مسجد بروند. سال گذشته هم به روال هرساله روز تاسوعا آمد خانه من و وضو گرفت و با فرزندش به مسجد رفت. اگر می دانستم که این آخرین باری است که او را می بینم و در روز عاشورا به شهادت می رسد پاهایش را می بوسیدم. آن روز سر سفره امام حسین مهمان بود و روز عاشورا هم که مهمان امام حسین شد.


به نظر شما مردم چه مسئولیتی در قبال خون شهدای سبز دارند؟


راه اسلام و آنان را ادامه دهند و به ارزشهای اسلامی ارج دهند. این مسائل و رفتارها می گذرد فقط جوانان بدانند که ارزشهای اسلام واقعی را حفظ کنند تا انشالله به نتیجه برسند. امروز در مسجد بودم و دعای یونسیه را خواندم و برای همه خانواده های زندانیان دعا کردم. سالهای سال است که دهه محرم برای من حال دیگری دارد انشالله خداوند همه زندانیان را نجات دهد که همیشه جلوی چشم ما هستند.


با تشکر از فرصتی که در اختیارمان قرار دادید.




View Original Article


0 comments:

ارسال یک نظر