۲۳ آذر، ۱۳۸۹

وزیری که آنقدر ماند تا با تحقیر رفت

کلمه – جاوید قربان اوغلی: برکناری متکی خبری غافلگیر کننده و دور از انتظار نبود. مدتها بود که خود آقای وزیر ( البته سابق) امور خارجه، به خصوص پس از واکنش وی به اظهارات بقایی در شهریور ماه در خصوص دو نماینده ویژه دیگر احمدی نژاد در حوزه آفریقا و آمریکای لاتین، انتظار آن را می کشید.


اغراق‌آمیز نیست اگر گفته شود تنها نقطه‌ی روشن در کارنامه پنج ساله متکی در سمت رییس دستگاه دیپلماسی، واکنش او به اظهارات خام و ناپخته‌ی بقایی و اولین و آخرین مواجهه‌ی او با احمدی نژاد بود.


ضعف بزرگ متکی، چسبندگی و عشق وافر و دور از انتظار او به پست وزارت بود و اتفاقا آقای احمدی نژاد هم به این ضعف واقف بود. تهدیدها و تحقیرهای مکرر متکی هم او را بیدار نکرد تا عطای وزارت فخیمه‌ی امور خارجه را به لقایش ببخشد و یک بار برای همیشه در جدال بین “شخصیت انسانی” و کرامت خود با “پست و مقام” دولتی، اولی را برگزیند و شجاعانه از سمت خود کنار برود.


متکی می‌دانست و بارها این را آزموده بود که احمدی نژاد وزیری می‌خواهد که تابع محض و بدون چون و چرای او باشد. این واقعیت، نه فقط در مورد وزارت امور خارجه، بلکه درباره‌ی تمام سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها صادق است. اما متکی نخواست از سرنوشت پورمحمدی و دانش‌جعفری‌ها درس بگیرد.


در سی و یک سال گذشته، هیچ وزیر خارجه‌ای بدین شکل تحقیر‌آمیز مورد بی‌مهری قرار نگرفته بود. غیر از سه وزیر خارجه اول (کریم سنجابی، ابراهیم یزدی و صادق قطب‌زاده) که منصب برای همه‌ی آنها دولت مستاجل بوده، وزارت امور خارجه، پیش از متکی، سه وزیر را به خود دیده است: میرحسین موسوی که پس از نه ماه به سمت نخست وزیری برگزیده شد، علی اکبر ولایتی که پس از شانزده سال و نیم به دلیل تغییر دولت و روی کار آمدن دولت خاتمی این سمت را ترک کرد، کمال خرازی که در ۸ سال ریاست جمهوری خاتمی و علی‌رغم اختلافاتی با رییس‌جمهور، سمت خود را حفظ کرد و حتی دو نفر اخیر پس از حضور در دولت، پست‌هایی را در دفتر رهبری به خود اختصاص دادند؛ امری که بعید است در مورد متکی تکرار شود، مگر اینکه جایگاهی در شورای سیاست‌گذاری روابط خارجی که ریاست آن با سید کمال خرازی است، به او داده شود و عضوی از اعضای این شورا در کنار سه نفر دیگر باشد.


تغییر متکی اما از نظر دولت احمدی نژاد، پیروزی دیگری برای جریان اصلی دولت است. با این تغییر، احمدی نژاد بار دیگر ثابت کرد که می‌تواند هر تصمیم را که می‌خواهد، اتخاذ کند. به گونه‌ای که سخنان رهبری در هفته دولت که به نحو آشکاری از متکی حمایت و از موازی‌کاری در سیاست خارجی انتقاد کرده بود، نیز نتوانست سپر بلای متکی باشد و شاید وزیر معزول امور خارجه، با اتکا به سخنان رهبری بود که آن نهیب را به بقایی زد تا به این ترتیب آخرین میخ را به تابوت وزارت خود بکوبد. واکنش توام با شعف سایت‌های حامی دولت (ایران دیپلماتیک، بولتن نیوز و …) مؤید این مطلب است.


در اینکه پیام این تغییر برای جهان چیست، هنوز زود است که اظهار نظری صورت گیرد.ولی به یقین جنبه‌های سلبی این پیام به وجه ایجابی آن می‌چربد، به خصوص اینکه این تغییر در زمانی صورت می‌گیرد که پس از چهار قطعنامه شورای امنیت و رابطه‌ی بسیار متشنج با ایران، کشور در عرصه‌ی روابط خارجی کشور با چالش‌های بزرگی روبه‌روست که به عقیده‌ی بسیازی از کارشناسان “دیپلماسی هوشمندانه” از مهمترین عوامل برون‌رفت از این بحران‌هاست.


آقای دکتر صالحی – خلف آقای متکی – اگرچه فردی تحصیلکرده، باهوش و کارآزموده (در زمان حضور در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی) است، اما باید توجه داشت که اولا وی فعلا تنها سرپرستی وزارت امور خارجه را برعهده دارد، ثانیا توقعات احمدی نژاد از اعضای کابینه استثنا بردار نیست و ثالثا واکنش مجلس که ظاهرا مخالف برکناری متکی بوده است، از چالش‌های آقای صالحی در اداره و هدایت سکان دستگاه دیپلماسی کشور خواهد بود. اینها علاوه بر مشکلاتی است که به دلیل رویکرد ناصواب دولت احمدی نژاد در عرصه‌ی روابط خارجی بر کشور تحمیل شده است.


اما در بعد درون‌سازمانی، کارشناسان زبده‌ی وزارت امور خارجه که در دوران متکی به دلیل رفتارهای به دور از شئونات و اطاعت محض او از احمدی نزاد و حتی از هاشمی ثمره مورد تحقیر قرار گرفته بود و شاهد تنزل جایگاه این وزارتخانه بودند، به یقین از این تغییر استقبال خواهند کرد و امیدوار خواهند بود که روند تخریب وجهه‌ی وزارت امور خارجه باند‌بازی‌های ناشی از روابط خویشاوندی و شبه‌قاره‌ای متوقف شود.


هرچند، به نظر می رسد در دولت اقتدارگرای احمدی نژاد، تصور شایسته‌سالاری حتی در دستگاهی کاملا حرفه‌ای مانند وزارت امور خارجه نیز امری است کاملا واهی و دور از انتظار و چنان که ذکر آن رفت، احمدی نژاد نشان داده است که فقط وزیری می‌خواهد که تابع محض او باشد و نه کس دیگری.




View Original Article


1 comments:

ناشناس در

مشکل اصلی مردم فهیم ما با نظامی استبدادی است که ظاهری دینی و باطنی ماتریالیست، هرهری مذهب و بی اخلاق دارد، که فهم این امور امروزه نه فقط برای فرهیختگان و دین داران روشن ضمیر، بلکه برای مردم عادی کوچه و بازار نیز ناممکن نیست. امید است ملت غیور و دین داران واقعی همتی کنند تا جمهوری اسلامی، این جرثومه ی فساد و تباهی را که غاصبانه نام اسلام عزیز را یدک می کشد و در شعار بنام مولا علی و در عمل به رویه ی معاویه علیه اللعنه عمل می کند را سرنگون سازیم و حکومتی متکی بر آراء مردم و مبتنی بر فضیلت ها بجای رذیلت ها و چاپلوسی ها را جایگزین آن نماییم، انشاءالله.

ارسال یک نظر