موسوی تبریزی: نباید از برگزاری رفراندوم قانون اساسی وحشت داشت
دادستان سالهای ابتدایی انقلاب و دبیر مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم معتقد است “قانون اساسی ما میتواند مانند برخی از کشورهای مترقی مانند فرانسه که هر ۱۰ یا ۱۵ سال یک بار تغییر میکند، تغییر کند، چرا که حتی در خود قانون اساسی ما در بخشهای مهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی رفراندومهایی پیشنهاد شده و حتی تغییر قانون اساسی نیز در خود قانون اساسی فعلی هم آمده است. این معنایش این است ممکن است چیزی ۵ یا ۱۰ سال یا یک مدت زمانی خوب باشد، اما بعد از مدت زمانی آن چیزی که قبلا خوب بود، خوب نباشد و جواب ندهد، همانطور که در احکام اسلامی ما هم این گونه است.”
به گزارش ایلنا، سیدحسین موسوی تبریزی میگوید: “گرامیداشت روز ۱۲فروردین به اندازه مردم ایران و انسانیت انسان اهمیت دارد، چون انسانیت ما به این است که آزادیم و در سرنوشت خودمان دخالت کنیم. مردم هستند که سرنوشت خودشان را باید رقم بزنند و آینده خودشان را انتخاب کنند؛ لذا ما مسئله جمهوریت نظام را باید خیلی بزرگ بداریم و بدانیم هر کسی که میخواهد نفس جمهوریت نظام را در نظام ما کمرنگ کند، میخواهد به انسانیت انسانها توهین کند و این افراد، افرادی مغرور، خودخواه و مستبد هستند که میخواهند خود را بر مردم تحمیل کنند. در حالی که آنچه را که خدا آفریده و به آن تأکید کرده، همین آزادی مردم است. ۱۲فروردین، روز جمهوریت است، چرا که تمام مردم به انتخاب خودشان آمدند و این نظام را برگزیدند و از این جهت بسیار اهمیت دارد و هرکس به آرای مردم و به جمهوری اسلامی اعتقاد داشته باشد، باید بداند این روز، روزی بسیار بزرگ است، اگرچه در چند سال اخیر، بزرگداشتهای این روز کمرنگ شده است.”
موسوی تبریزی پیرامون رفراندم تایید جمهوری اسلامی گفت: “اوایل انقلاب مردم رأی خودشان را در خیابانها و با شعارهایشان نشان داده بودند و حتی ماهها قبل از پیروزی انقلاب وفاداری خود را به امام وبه نظام جمهوری اسلامی اثبات کرده بودند و نیازی هم نبود که رفراندومی باشد، تا معلوم شود که مردم نظام جمهوری اسلامی را میخواهند یا نمیخواهند، اما از نظر حقوقی و کیفیت برقراری یک نظام بعد از سقوط یک نظام قبلی، یک مسئلهای بود، که در این زمینه امام معتقد بودند مردم باید سرنوشت خود و کیفیت آن و حتی اسم نظام را تعیین کنند و لذا خود امام راحل هم در بعضی سخنرانیهایشان دارند که مردم در راهپیماییها آمده و حرفشان را گفتهاند اما ما باید در عین حال، هم به خاطر اینکه در برابر دیگران اطمینان پیدا کنیم، تا نیایند و بگویند ما بدون رأی این کار را انجام دادیم و هم از نظر مشروعیت، مردم بیایند و بگویند ما چه میخواهیم و این مردم هستند که همه کاره هستند. لذا امام راحل تأکید داشتند که هر چه زودتر این کار انجام شود. در حکم مرحوم آقای بازرگان که امام خمینی (ره) ایشان را به عنوان سرپرست دولت موقت انتخاب کرده بودند هم، چندین تکلیف وجود داشت که خوب انجام هم دادند و یکی از مهمترین آن تکلیفها همین تعیین کیفیت نظام، اسم نظام واینکه نظام ما چه نظامی میخواهد باشد و این مسئلهای بود که در ۱۲فروردین۵۸ انجام شد.”
وی افزود: “مسئله بعدی قانونمند شدن کشور بر اساس تعیین قانون اساسی بود که با انتخاب خبرگان انجام گرفت؛ خبرگان هم قانون اساسی را تصویب و دوباره این قانون اساسی به رفراندوم عمومی گذاشته شد. همه اینها در دولت آقای بازرگان انجام گرفت و بعد هم انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری بود که باز اینها هم انجام گرفت؛ البته انتخابات مجلس و ریاست جمهوری زمانی انجام گرفت که دولت آقای بزرگان استعفا کرده بود و شورای انقلاب و دولت موقت بدون رئیس این دو انتخابات را انجام دادند. جالب است که همه اینها، حدود یک سال طول کشید؛ یعنی از ۲۲بهمن ۵۷ تا آخر سال ۵۸ این انتخاباتهای مکرر رفراندوم۱۲فروردین، خبرگان قانون اساسی، رفراندوم قانون اساسی، ریاست جمهوری و در نهایت مجلس شورای اسلامی انجام گرفت.”
موسوی تبریزی اظهار عقیده کرد: “امام بارها مصاحبه کرده بود که ما جمهوریت میخواهیم و آراء مردم تعیین کننده چگونگی حکومت ماست و به همین جهت روز جمهوری اسلامی را هم روز بزرگی نامیدند و گفتند رفراندوم سرنوشت ملت ما را تعیین میکند واین رفراندوم است که مردم را به آزادی و استقلال میرساند و امثال اینها تعبیراتی است که امام خمینی در چنین روزهایی به کار بردند؛ همچنین امام خمینی مطلب دیگری در مورد روز جمهوری اسلامی و رفراندوم سال ۵۸ دارند که در صحیفه نور نیز آمده است و در آن فرمودهاند، «من توقع دارم کمک کنید به اسلام، کمک کنید به کشور، به ملت خودتان، به جمهوری اسلامی رأی دهید، آزادید لکن با آزادی سرنوشت خود را تعیین کنید، همه قشرها باید شرکت کنند و رأی دهند و همه قشرها آزادند در رأی دادن، تمام قشرها به حقوق خود خواهند رسید، برادرهای سنی ما مثل خود ما هستند و با ما هیچ فرقی ندارند، حقوق همه آنها داده خواهد شد» در مورد اقلیتهای مذهبی نیز فرمودهاند، «همه اقشار ملت شریکند در حقوق، اقلیتهای مذهبی در اسلام احترام دارند و حقوق دارند، حقوق آنها داده خواهد شد» و امثال این عبارات زیاد است و بعد از اینکه مردم به جمهوری اسلامی، رأی هم دادند، باز هم، بارها و بارها، این گونه مطالب را تأکید کردند. ”
وی در پاسخ به اینکه “برخی معتقدند، امام تنها برای اسکات مخالفان انقلاب و جلوگیری از بهانههای آنها اصرار به رفراندوم داشت؛ نظر شما در این باره چیست؟”، گفت: “وی جملهای در دوماه آخر عمرش دارد و آن زمانی است که آیت الله مشگینی نامه به ایشان مینویسد که آیا مرجعیت برای رهبری شرط است یا نه؟، چرا که در قانون اساسی قبلی مرجعیت شرط رهبری بود؛ که امام فرمود اگر مردم رأی دهند به خبرگان و خبرگان منتخب مردم اگر مجتهد عادلی را انتخاب کنند آن شخص رهبر مردم خواهد بود و حکمش نافذ است؛ باید دقت کرد که امام این جمله را با دو بار کلمه «اگر» بیان کردند؛ یعنی دو بار «اگر» باعث میشود که یک مجتهد عادل، حکمش نافذ باشد. معنای فقهی این موضوع، این است که هر مجتهد عادل ولو هر قدر هم که عالم و اعلم باشد بدون رأی مردم، حکمش اصلا نافذ نیست، یعنی رأی مردم که یا به صورت مستقیم یا به صورت غیر مستقیم داده میشود. آنچه که امام در این آخرین نامههاشان که یک یا دوماه آخر عمرشان است، شرط میکند با دو تا «اگر»، یک مجتهد عادل حتی رهبر نمیشود و حکمش نافذ نمیشود ولو اعلم باشد مگر اینکه مردم رأی دهند، یعنی اینکه امام خمینی (نه رأی مردم را زینتی میدانست، نه اینکه به خاطر ساکت کردن صحبتهای اجانب و بهانههای بیگانگان این کارها را میکرد؛ امام رأی مردم را شرط لازم نفوذ حکم مجتهد عادل، برای رهبری میداند.”
وی تاکید کرد: “همچنین یکی از شرایط لازم نظام جمهوری اسلامی آراء مردم است و این امری شرعی است و در این مورد از شرع استفاده شده و بنابراین هیچ ربطی به اجانب، اسکات بیگانگان و جلوگیری از بهانههای دشمنان ندارد. اصلا خود امام هم بارها فرمود که برای جلوگیری از بهانههای دشمنان خدا را فراموش نمیکنیم. از روی اعتقاد به اسلام بود که امام میفرمود جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد، چرا که میدانست اسلام بدون جمهوری، اسلام نخواهد بود؛ یعنی اسلام حکومتش توأم با جمهوری و شوراء و با رأی مردم است و این عین قرآن است که میفرماید «وءأمرهم شوراء بینهم»، یعنی امور مردم با شورا انجام شود و شوراء هم اظهار نظر در مسائلش با انتخابات است، حالا با انتخاباتهای مختلف. «امرهم» ضمیرش به مؤمنین بر میگردد، امور مؤمنین و از این رو آنهایی که جزء متقین هستند، در امور مهم جامعه و نظام حکومتی خودشان با شوراء عمل کنند. چون در هیچ جامعهای هم اجماع امکان ندارد، بنابراین عقل هم حکم میکند که با اکثریت، باید جامعه را اداره کرد.”
وی در شرح شرایط روز جامعه ایران در اوایل پیروزی انقلاب و مقایسه با جامعه امروز ایران گفت: “آن موقع هم نمیشود گفت که وحدت بود، اکثریت جامعه با اقلیت آن روز جامعه ایران که واقعا آزاد هم بودند و با هم زندگی میکردند؛ در اوایل انقلاب، گروههای مختلف اعلام موجودیت کردند و حتی به گونهای هم شده بود که دیگر اجازهای هم نمیخواست؛ روزنامههای مختلف، مجلههای مختلف و… چاپ میشد، و هر کدام نامهای مختلفی را برای نظام از جمهوری دموکراتیک گرفته تا جمهوریهای دیگر با قیدهای مختلف، پیشنهاد میکردند. امام هم فرمود من به جمهوری اسلامی رأی میدهم اما هر کس به هرچه رأی بدهد آزاد است. در جلد۶ صحیفه امام صفحه ۴۳۵، عنوان شده است که امام در تاریخ ۹فروردین ماه ۵۸ فرمود، «من تقاضا دارم که رأی دهید به جمهوری اسلامی، البته آزاد هستید هرچه خواستید رأی بدهید و اینکه در این ورقهها آری و نه هست شما میتوانید هر فرم و مدلی از حکومت را که خواستید در آن بگنجانید، لازم نیست که همان نباشد، شما حق دارید در همان ورقه بنویسید جمهوری دموکراتیک یا بنویسید رژیم سلطنتی، اصلا هر چه خواستید بنویسید، مختار هستید، لکن رفراندوم به معنای آری و نه هست، لکن شما مختار هستید که انتخاب کنید» ببینید با اینکه همه میدانستند که نظر امام مدل حکومتی جمهوری اسلامی بود، اما باز هم ایشان میفرمود هر چه دوست دارید بنویسید. و حتی قبل از انتخابات رفراندوم گروههای مختلف از تودهایها، تا مجاهدین خلق تبلیغات خودشان را میکردند و آزاد بودند اما اکثریت مردم چون امام را قبول داشتند در نهایت جمهوری اسلامی برگزیده شد. البته این را هم باید در نظر گرفت که مردم باید عملا درک کنند که چه چیزی در آینده میتواند برایشان خوب باشد یا نه؛ آن روز انتخابها بیشتر روی بحث جمهوری یا اسلامی بود و اکثریت قریب به اتفاق مردم حتی آنهایی که با جمهوری اسلامی مخالف هم بودند، جمهوری را میخواستند، پس در جمهوریت شبههای نبود، فقط سلطنت طلب موافق جمهوری نمیشد که شاید نیم درصد هم نبودند، اما شبهه عدهای از جمله تودهایها، اقلیتهای دینی، و… و شاید عدهای از افراد ملی گرا، در مورد اسلامیت بود. ”
این فعال اصلاح طلب در شرح اینکه “امام به چه ترتیب جمهوریت را با اسلامیت جمع میکرد”، گفت: “امام به اصل رأی مردم معتقد بود و همان رأی مردم را عمل کرد، چون آن را اسلامی و شرعی میدانست. امام اعتقاد داشت با اسلامی بودن نظام، در عین حال رأی اکثریت مردم بدست آمده و از سوی دیگر چون جمهوریت یک فکر پذیرفته شده در دنیا و تاریخ بود و چون در این سیستم خود مردم سرنوشتشان را انتخاب میکنند، و از سوی دیگر، چون مردم ایران از سلطنت و حکومت فردی خسته شده بودند، با مشورت افراد بسیاری، به این نتیجه رسیدند که مدل حکومتی ما، جمهوری اسلامی باشد، یعنی اکثریت مردم نظر دهند واحکام اسلامی هم حکمفرما باشد، پس این مسلم است. این ظاهر قضیه است، اما عملا ممکن است بعضیها کیفیت کار را از جمله اینکه جمهوریت نظام و اینکه آراء مردم چگونه بدست بیاید و چگونه باشد بهتر است با هم اختلاف نظرهایی داشته باشند که این دیگر مربوط به قوانین عادی است و به مرور در تجربه بدست میآید؛ برای مثال اینکه قدرت رئیس جمهور در نبود نخست وزیر، بیشتر باشد یا اینکه نخست وزیر مسئول دولت باشد؟، آیا شورای رهبری بهتر است یا اینکه یک رهبر باشد بهتر است؟، و…؛ در عمل آنی که بهتر است و مردم میخواهند میتوانند با آراء خودشان تمدید یا عوض کنند. آن چیزی که مسلم است، آن روز در سال ۵۸، چون مردم از سلطنت خسته شده بودند یک حکومت جمهوری را میخواستند و از سوی دیگر چون اکثریت مسلمان بودند قوانین اسلامی را هم میخواستند و در نهایت حکومت جمهوری اسلامی شد. ”
وی در خصوص اینکه “اگر مردم بعد از مدتی به نتیجهای رسیدند که باید تغییراتی برای مثال در قانون اساسی ایجاد شود، آیا نباید این کار صورت پذیرد؟”، تاکید کرد: “در سال۶۱ یکی از آقایان شورای عالی قضایی گفت که ما در قوه قضائیه اسلام را پیاده کردیم و به اهداف رسیدیم. امام گفتند این حرف را نگویید چون ما هنوز به هدف خودمان نرسیدیم و به اهداف والای اسلامی به این زودیها نخواهیم رسید وا گر تنها در مسیر اهداف باشیم باید خوشحال باشیم. عدالت و اینکه جمهوریت و اینکه مردم سرنوشت خودشان را به دست بگیرند و خوشبختی مردم و مسائلی از این دست، چیزهایی است که نهایت ندارد کما اینکه «کمال» نهایت ندارد، انسان به کمال رسیدنش نهایت ندارد، هر روز انسان میتواند پیشرفت کند. آن روز در سال۵۸ بهترین پیشنهاد این بود که به جمهوری اسلامی رأی دهیم اما آیا باید همیشه توقف کنیم و قانون اساسی ما به هیچ وجه عوض نشود؟؛ مگر ندیدیم که ۱۰سال پس از پیروزی انقلاب، اصول قانون اساسی، آن هم اصول مهم آن، به دستور شخص خود امام تغییر کرد؟؛ دیدیم که دوباره بعد از اینکه قانون اساسی ۱۰سال بعد از پیروزی انقلاب تغییر کرد دوباره رفراندوم شد و مردم آن قانون اساسی جدید را تأیید کردند. لذا قانون اساسی ما میتواند مانند برخی از کشورهای مترقی مانند فرانسه که هر ۱۰ یا ۱۵ سال یک بار تغییر میکند، تغییر کند. حتی در خود قانون اساسی ما در بخشهای مهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی رفراندومهایی پیشنهاد شده و حتی تغییر قانون اساسی نیز در خود قانون اساسی فعلی هم آمده است. این معنایش این است ممکن است چیزی ۵ یا ۱۰ سال یا یک مدت زمانی خوب باشد، اما بعد از مدت زمانی آن چیزی که قبلا خوب بود، خوب نباشد و جواب ندهد، همانطور که در احکام اسلامی ما هم این گونه است. احکام اسلامی ما تابع مفسده است و اگر مفسدهای داشته باشد نباید اجراء شود. اصلا امام مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای همین که اگر چیزی به مصلحت نبود اجرا نشود، ایجاد کرد.”
موسوی تبریزی خطاب به حکومت گفت: “اصلا هبچ اشکالی هم ندارد که دوباره رفراندوم برگزار شود و مردم آن چیزی را که میخواهند دوباره ابراز کنند؛ مثل اینکه ما قانون اساسی را دوبار به رفراندوم گذاشتیم، و دومین بار آن مربوط به اصلاح قانون اساسی در سال ۶۸ بود، که وقتی به رأی گذاشته شد رأی خوبی آورد. همچنین نباید از اینکه بعضی رفراندوم را مطرح میکنند، وحشت کنیم و یا اینکه بگوئیم کسانی که رفراندوم را مطرح میکنند، خائن و یا ظالمند، و به نظر من، حتی آنهایی که دلسوز هم هستند میتوانند رفراندم را مطرح کنند؛ معتقدم هنوز هم مردم ایران نظام جمهوری اسلامی را میخواهند، اگر امروزه هم دوباره رفراندوم برگزار شود و بالای ۵۰درصد هم رأی بیاورد، یک مشروعیت بسیار محکم، چه در جامعه و چه در دنیای امروز است که مورد قبول هم خواهد بود. ”
وی تاکید کرد که “۱۲فروردین، روز جمهوریت است، چرا که تمام مردم به انتخاب خودشان آمدند و این نظام را برگزیدند و از این جهت بسیار اهمیت دارد و هرکس به آرای مردم و به جمهوری اسلامی اعتقاد داشته باشد، باید بداند این روز، روزی بسیار بزرگ است، اگرچه در چند سال اخیر، بزرگداشتهای این روز کمرنگ شده است. “
0 comments:
ارسال یک نظر