۱۲ آذر، ۱۳۸۸

گناه نابخشودنی بهزاد نبوی

وارد که شدیم چند دقیقه ای سر پا ایستادیم تا جایی برایمان باز شود. منزل کوچکش پر از جمعیت بود. تا فرصت پیدا کردم اتهامش را بیادش آوردم.
گفت: خانم دکتر، حالا لطفا شما کوتاه بیایید.
گفتم: نه نمی شود. این گناه نابخشودنیست.
گفت: از این اتهام تبرئه شده ام.
گفتم: نه. از نظر آنها تبرئه شده اید. از نظر من، مجرمید.
گفت: آخه چرا؟
گفتم: برای اینکه من بعد از سال ها علت اصلی ترافیک تهران را پیدا کرده ام و به عنوان عضو شورای شهر تهران نمی توانم از آن چشم پوشی کنم. آخه تا کی مردم گرفتار این ترافیک باشند؟

دور و بری ها نگاه می کردند و می خندیدند. از روحیه این چریک پیر و صدای امیدبخش و پر انرژی اش همه روحیه گرفتیم. با چند نفر از دوستان به منزل بهزاد نبوی رفته بودیم. او از خاطراتش در زندان می گفت و همه سرا پا گوش بودند. تاکید هم می کرد که من نه پیرم و نه چریک ...

0 comments:

ارسال یک نظر